معنی لایه میانی زمین
حل جدول
لغت نامه دهخدا
لایه. [ی َ / ی ِ] (اِ) مرادف لای است. (آنندراج). رده ٔ دیوار و تای جامه و کاغذ و در عرف آن را ته گویند. (غیاث) (فرهنگستان این لغت را بجای طبقه پذیرفته است). لایه های خاک جنگل عبارتند از: پوشش مرده که از مواد آلی ساخته شده ولاشبرگ و خاک گیاهی و خاک معدنی و خاره. این لایه ها با یکدیگر پیوستگی دارند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 87).
لایه. [ی ِ] (اِخ) نام دهی جزء بلوک فاریاب دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در سه هزارگزی پل انبوه و هفتاد و دو هزارگزی خاوری پل لوشان.دارای 1800 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
میانی
میانی. (ص نسبی) منسوب به وسط. منسوب به میان. آن که یا آنچه نسبت به میان دارد. || هرچیزکه در وسط و میان واقع شود. وسطی. || (اِ) قسمت وسطای غلاف تخم نباتات. (ناظم الاطباء). || واسطهالعقد. (از یادداشت مؤلف):
در صدر خردمندان بی فضل نه خوب است
چون رشته ٔ لؤلؤ که بود سنگ میانیش.
ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 296).
فرهنگ معین
(یِ) طبقه، طبقه زمین.
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به عربی
تدخل، توسط، فی، متوسط، مرکزی، وسط
معادل ابجد
264